...بلکه نزدیکتر

گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

میگفت بترسید از معشوق واقع شدن

که گاه بی لیاقتی شما یعنی

این عشق مال کسی دیگری بوده که

شما نصیب خود کرده اید/.


پ.ن: میترسم

پ.ن2: م......ـــع

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۰۱

بر سر قبر تو نوشته اند:

شهید... سرباز وظیفه

و من چه ساده ام که

گمان می کنم وظیفه یعنی

همان خدمت نظام وظیفه

یا همان اجباری خودمان

نه!
واقعیت آن است که هرکس وظیفه را شناخت

در خواهد یافت اینجا دارالقرار نیست...

(وظیفه ما رفتن است حتی اگر در راه رفتن سر را ببازیم)


پ.ن:

دعا کن برایم سرباز وظیفه شوم/.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۱۶

می گفت: خیلی فاصله گرفته ایم

گم نشیم یه وقت!

و چه قدر این حرف احمقانه است

وقتی خانه ات حرم باشد!


۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۱۶

می گفت گوش هایم کیپ شده

گفتم از عواقب خواب در قطاره

ولی هردوی مان می دانستیم

گوشی که هرصبح به شنیدن

نقاره عادت کرده باشد

دوری با او چه می کند...

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۱۸

راستش را بخواهی این جدایی

بد هم نشد

تا دیروز فکر می کردم

چشم دوختن به گنبد بعد از نماز

از ارکان نماز است...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۱۶


چقدر شبیه این ساختمان نیمه کاره ی
به اصطلاح در حال ساخت کوچه  بغلی شده ام
همیشه فکر می کردم
روزی پیشرفت می کنم

روزی کامل می شوم
و روزی ساخته...
اما سال هاست هیچ صدایی از تو بلند نمی شود...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۳۹

یک یکشان شوق ضریح را دارند

حتی به اندازه چنگی ، بوسه ای ، لمسی

انقدر که هم را از یاد می برند

اینجا فقط تویی


پ.ن:

1.آقا جان! به جان خودم شمردم من بیش از سیصد و سیزده شد! نمیآیی؟

2. کور شوم اگر ضریح از تو عزیزتر باشد یابن موسی الرضا...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۱۱

نه باور نکن

تا نیایی نمی خوابم.

میدانم لیاقت دیدنت را ندارم

خودم را به خواب می زنم تا

لااقل بخاطر دل آن

پیرزن در صف نانوایی ( ته کوچه نوغان) بیایی

که می گفت: آ شیخ علی رو منبر می گفت که ظهور نزدیکه!
آ شیخ علی آخوند دروغ نمی گه!


پ.ن:

 آ شیخ علی را نمی دانم ولی پیرزن دروغ نمی گقت



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۳۴

بگذار همه فکر کنند/این خشکی لبهایم / و این زخم و ترک ها / از سردی هوای سرد و خشک زمستان های اینجاست

اما من پیش از این ها هم/یقین داشتم به / کاری بودن / بوسه های نفرت تو...


پ.ن:

میترسم از انعقاد نطفه ی تنفر در رحم تردیدهایت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۳۶
زرنگی ت رو بفروش
حواس ت رو نفروش
معرفت تو حواسه
فهم و مردونگی تو حواسه

پ.ن:
1. گاهی چقد حواسمون نیس...
2. فیلم "جرم" اثر "مسعود کیمیایی"
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۱۳