سمع و البصر

امروز بهشت زهرا بودم کنار عکس شهدا یه تیکه از وصیتشون رو درج کرده بودند/یه حرفی خیلی به دلم نشست/ گفته بود;خدای چشمی ده برای تشخیص راه از کوره راه ها و گوشی برای شنیدن صدایت از میان نغمات شیطان

عذر تقصیر

خدایا ببخشید... / پ.ن:گاهی احساس میکنم هیچ مشکلی ندارد این بندگی ام(با اغراق البت)جز این گیج زدن ها...

نگاه

شاید خدا گناه چشمان ما را ببخشد

اما تصاویر دست از سر ما بر نخواهند داشت

تقصیر

و خدا سوم شخص مفرد را آفرید

که همه ی تقصیر ها را بیندازیم گردن او

زیرا هیچ گاه نه تقصیر من است و نه تقصیر تو

...هویت

خدایا!کثرت لباس های رنگارنگ آویزان در کمد لباس ها، مرا میترساند

که آیا با هر رنگ و هر لباس ،باز من ،من خواهم بود؟!

...

وقتی در میان زرق و برق بازار دل به چشمک عروسک های ویترینی بستم و دست مادر را رها کردم

اول ثمره اش گم شدن در میان ازدحام مردم نامربوط و بی تفاوت بود