همکلاسی به دیوار صحن تکیه داده بود
صداش یه جوری بود
شبیه این بود که متنی رو
برای کسی کلمه به کلمه
ترجمه میکنه
وحالتی شبیه به سوال و جواب...
دیروز بود که درخواست مباحثه اش رو
رد کرده بودم
و حالا پیدا کرده بود هم مباحثه ای بهتر از من...
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را...
منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
-
حرم نویسی ها
(۲) -
نوشته های قدیمی
(۳۲)
کلمات کلیدی
بایگانی
- فروردين ۱۳۹۲ (۲)
- اسفند ۱۳۹۱ (۶)
- بهمن ۱۳۹۱ (۱۴)
- دی ۱۳۹۱ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۱ (۳)
- شهریور ۱۳۹۱ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۱ (۵)
- آبان ۱۳۹۰ (۱)
- مهر ۱۳۹۰ (۱)
- شهریور ۱۳۹۰ (۵)
- مرداد ۱۳۹۰ (۸)
آخرین مطالب
پیوندها
دلگیر نشو
اگر گاهی به حرف شیطان گوش می دهم
هرچه نباشد چند پیرهن بیشتر از تو پاره کرده
پ.ن:
بخاطر تو می نویسم
امروز تو دیروز من است و دیروز تو امروز دیگری/میبینی؟!مسئله فرداست نه امروز و دیروز!
دلبسته ام به تو, مثل (الف لام میم) و همه ی چیز های دیگری که نمیفهمم/
پ.ن:میگفت مشیت خداست که چیز هایی بماند برای نفهمیدن
لبخندت رفرش میکند زندگی ام را پس قه قهه بزن تا ری استارت شود هستی ام!